" /> نقد و برررسی و معرفی فیلم

نقد و بررسی و معرفی فیلم

نقد و بررسی آثار فاخر سینمای جهان و معرفی فیلم و فیلمسازان

نقد و بررسی و معرفی فیلم

نقد و بررسی آثار فاخر سینمای جهان و معرفی فیلم و فیلمسازان

نقد و بررسی و معرفی فیلم
بایگانی
آخرین نظرات
  • ۴ ارديبهشت ۹۹، ۰۱:۵۸ - اینستا گرام ها
    تشکر

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «میکل آنجلو آنتونیونی» ثبت شده است

نئورئالیزم ایتالیا (1942-1951)
قسمت آخر

دو پهلوئی فیلمهای نئورئالیستی نیز محصول روایتی است که از شکلگیری یک آگاهی دانای کل برفراز رویدادها جلوگیری میکند ، گوئی وقوف بر تمامیت واقعیت غیر ممکن است . این به خصوص در پایان بندی فیلمها کاملا آشکار است . "دزد دوچرخه" در حالی به پایان میرسد که کارگر و پسرش بی هدف در خیابانی راه میروند ، دوچرخه هنوز پیدا نشده و آنها آینده نامعلومی در پیش دارند . هرچند "زمین میلرزد" با شکست شورش ماهیگیران سیسیلی علیه تجار به پایان میرسد ولی فیلم امکان این را که ممکن است شورش بعدی به پیروزی برسد منتفی نمیکند . گرایش نئورئالیزم به طرح و توطئه مقطعی و بر روایتگری نامحدود باعث شده است که بسیاری از فیلمها بر خلاف سینمای هالیوود پایان باز داشته باشند .

از آنجا که نیروهای اقتصادی و فرهنگی بودند که جنبش نئورئالیزم را سر پا نگه داشته بودند ، خود آنها هم علل اصلی افول آن را فراهم آوردند . ایتالیا پس از جنگ به سوی رفاه و رونق میرفت و حکومت به فیلمهایی که جامعه معاصر ایتالیا را مورد انتقاد قرار میدادند روی خوش نشان نمیداد . پس از 1949 سانسور و فشار دولت جنبش را در تنگنا قرار داد . تولید فیلمهای پرهزینه دوباره آغاز شد و نئورئالیزم آزادی شرکتهای کوچک فیلمسازی را از دست داد . سرانجام کارگردان های نئورئالیست که حالا دیگر معروف شده بودند روی به کارهای شخصی تر آوردند . روسلینی درباره انسانگرائی مسیحیت و تاریخ غرب تحقیق میکرد ، دسیکا رومانهای احساساتی میساخت ، ویسکونتی به بررسی محیط های اشرافی میپرداخت . بیشتر تاریخ نویسان سینما پایان جنبش نئورئالیزم را همزمان با حمله افکار عمومی به فیلم " اومبرتو " (1951) دسیکا میدانند. با وجود این عناصر نئورئالیستی هنوز در آثار اولیه فدریکو فلینی (به عنوان مثال فیلم " ولگردها ") و میکل آنجلو آنتونیونی (برای مثال فیلم " وقایع نگاری یک عشق ") کاملا آشکار است . جنبش نئورئالیزم ایتالیا تاثیر چشمگیری روی فیلمسازان منفردی چون " ارمانو اولمی " ، " ساتیاجیت رای" و گروه هایی چون " موج نو " فرانسه داشته است .

منبع : کتاب " هنر سینما " / دیوید بوردول

نئورئالیست

  • نویسنده

شهوت
سه اپیزود
کارگردانان:ونگ کاروای-استیون سودربرگ-میکل آنجلو آنتونیونی
محصول :2004
فیلمی که سه کارگردان خوب باسه نگاه متفاوت وروانشناختی به شهوت انسان ساخته اند؛دراپیزوداول یک فاحشه ورابطه باخیاطش نشان داده میشود؛میزانسن وقاب بندی خوب کاروای درمحیط بسته باقصه ای که رفتارجنسی بیمارگونه ای شکل میگیرد؛دراپیزوددوم مردی به نزد روانکاو آمده ودرحال تعریف خوابی است که هرشب میبیند ودرهمان حال روانکاوبادوربین رابطه ای رادید میزند سودربرگ با سیاه وسفید کردن زمان حال ورنگی کردن خواب ؛خیالهاو فانتزیها جنسی رابخشی واقعی از رابطه ها میداند که ما قادربه پذیرش آن درجهان نیستیم امااتفاق می افتد زیراواقعیست؛دراپیزودسوم آنتونیونی رابطه یک زن بامردغریبه رانشان میدهد وهیچ اتفاق نگران کننده ای نمی افتد؛چون اتفاق اصلی مشاجره زن وشوهرقبلش رخ داده؛درواقع فیلم به ترتیب اپیزود:وجود رابطه جنسی غیرمتعارف-متعارف بودن غیرمتعارف درشهوت-رابطه عادی همان رابطه ای است که غیرمتعارف است.وفیلم به هیچ عنوان با تفکر دگم جوردرنمیاد.بنظرم فیلم ارزش دیدن دارد حتی اگرضد ارزشها ماباشد.


فیلم eros

صحرای سرخ (1964)

میکل آنجلو آنتونیونی

جولیانا(با بازی فوق العاده ی مونبکا ویتی) زن آشفته و پریشان حال یک کارخانه دار در بندری ساکت و سرد و یکنواخت،پس از تصادف کوچکی (که بنظر ساخته ی ذهنش می رسد)،بهوش آمده و در آستانه ی جنون قرار می گیرد،مرد جوان دیگری که در جستجوی چند مهندس برای کارخانه اش در آرژانتین است گذرش به آنجا می افتد و جولیانا رابطه ای کوتاه و ناشیانه با او برقرار می کند که تنها به افسردگی و پریشانی اش دامن می زند...

صحرای سرخ نخستین فیلم رنگی آنتونیونی  است که فیلمساز در آن با استادی به دغدغه های همیشگی خود  تنهایی , خیانت ,مدرنیته و زن و علاوه بر این ها به موضوعی تازه یعنی رنگ پرداخته است...نمای کارخانه و دودکش ها با دود زرد رنگشان،طبیعت آلوده و آسیب دیده با زباله های انسان ها،مواد سمی و صنعتی جاری در آب ها و فضای مه آلود و خاکستری فیلم با ظرافت فراوان یادآور تناسب پیشرفت صنعت و مدرنیته با تنهایی و افسردگی انسان هاست... رنگ آمیزی دیوار اتاق ها،خیابان و حتی موهای جولیانا چنان هماهنگی با فضای فیلم دارد که پنداری با جنون و افسردگی شخصیت ها درآمیخته است... من به شخصه کمتر فیلمسازی را می شناسم که اینگونه در قید ثبت و نمایش جزئیات و رنگ , محیط و معماریباشد.

در صحرای سرخ نیز همچون سایر فیلم های آنتونیونی زندگی مشترک جولیانا نه دعوایی دارد نه خشونتی و نه نفرتی...حادثه و بحران جدایی  و فاجعه ی تنهایی در قلب و روح شخصیت ها اتفاق می افتد به تدریج شکل می گیرد و ناگهان از پای در می آورد!...سردی و ناکامی در روابط شخصیت های #آنتونیونی بیداد می کند،#تنهایی وو بیگانگی  هدیه ی جهان مدرن است،جهانی که تهی از احساس است و نزدیکی انسان ها به یکدیگر و ادامه ی روابطشان صرفن جهت تامین نیازهای غریزی آنهاست!

پ.نوشت:یاس و ملال غروب روزی پاییزی و بارانی و تعطیل با لانگ شات های دوربین آنتونیونی و سردی و تلخی فضای فیلم هماهنگی کاملی داشت!...فیلم را حتمن ببینید چرا که تا مدت ها(شاید تا پایان عمر)در خاطرتان باقی خواهد ماند!

فیلم red desert

  • نویسنده