" /> نقد و برررسی و معرفی فیلم

نقد و بررسی و معرفی فیلم

نقد و بررسی آثار فاخر سینمای جهان و معرفی فیلم و فیلمسازان

نقد و بررسی و معرفی فیلم

نقد و بررسی آثار فاخر سینمای جهان و معرفی فیلم و فیلمسازان

نقد و بررسی و معرفی فیلم
بایگانی
آخرین نظرات
  • ۴ ارديبهشت ۹۹، ۰۱:۵۸ - اینستا گرام ها
    تشکر

۷۸ مطلب با موضوع «معرفی فیلم» ثبت شده است

بردمن 2014 (Birdman) 
آلخاندرو گونزالس ایناریتو

ریگان،بازیگری میانسال که زمانی نقش سوپر قهرمانی بنام بردمن را بازی کرده و ستاره ای هالیوودی بوده است،برای بازگشت و دست یابی به فر و شکوه دوران ستاره بودنش،مشغول تمرین نمایشی بر اساس داستانی از ریموند کارور نویسنده ی معروف،برای اجرا در تئاتر برادوی است،در روزهای قبل از شروع اجرا او در سفر و کنکاش(گاه واقعی و گاه فراواقعی )در پیچ و خم درون خود،غرورش،گذشته اش،خانواده و شغلش می باشد...

بی شک و اغراق در میانه رو ترین حالت تعریف و ستایش برای من جای بردمن را تا مدت ها هیچ فیلم دیگری نخواهد گرفت و او رقیب یکه تاز فیلم های جدید از فیلمسازان جدید خواهد بود.
مجموعه ی طرح فیلم،موضوع فیلمنامه،لوکیشن،دکوپاژ،میزانسن،فیلمبرداری،نورپردازی،موسیقی و بازیگری آنچنان در حد کمال و خوب است که تصور، بهتر از این چه می توانست باشد؟! به ذهن خطور نمی کند.
دوربین سیال و روی دست ایناریتو مخاطب را همچون شخصیت اصلی فیلم که میان کابوس ها و رویاهایش،توهم و واقعیت زندگی اش،صحنه و پشت صحنه اش غرق است،119 دقیقه در نماهایش غرق می کند و جز چند نما فیلم کات نخورده است.
موسیقی جاز متن فیلم (مانند شکرو قهوه )در تار و پود این فیلم تلخ و کمدی و سیاه حل شده و حلاوت خاصی به آن بخشیده است که برای من بی نظیر بود.
#بردمن کمدی سیاهی ست که در عین پیچیدگی بسیار ساده،در عین تاثر برانگیز بودن سرخوشانه و در اوج خنده دار بودن گریه دار و غمگین است...و این تناقضات را ایناریتو بسیار ظریف و بسیار استادانه با بازی گرفتن از بازیگرانی فوق العاده به تصویر کشیده است.
#ایناریتو در #بردمن دو غول بزرگ را هم به صورت مجزا و هم در تقابل با هم،به سخره گرفته و ستوده است،غول صنعت_سینما و غول هنر...

مرد پرنده ای

  • نویسنده

فرانچسکو رزی کارگردان ایتالیایی در 92 سالگی بامداد روز شنبه ۱۰ ژانویه ۲۰۱۵ در خواب درگذشت.
فرانچسکو رزی ۱۵ نوامبر ۱۹۲۲ در ناپل ایتالیا متولد شد. پدر او که یک عکاس آماتور بود، علاقه به دوربین را در فرانچسکو برانگیخت.
در دانشگاه به تحصیل حقوق پرداخت اما آن را نیمه‌کاره رها کرد و به کار تصویرگری کودک مشغول شد. پس از مدتی همکاری خود را با رادیو ناپل آغاز و در مقام نمایشنامه‌نویس و کارگردان و گاه بازیگر و تهیه‌کننده فعالیت کرد. او به همراه فرانکو زفیره لی از سوی لوکینو ویسکونتی به عنوان دستیار کارگردان انتخاب شد و در خلق فیلم زمین می لرزد یکی از نخستین آثار تاثیرگذار سینمای نئورئالیسم ایتالیا که در سیسیل فیلمبرداری شد قدم به دنیای سینما گذاشت او دستیاری شماری از دیگر کارگردانان نامدار را نیز بر عهده داشت؛ از جمله رافائلو ماتاراتزو (شکنجه، ۱۹۵۰)، میکل‌آنجلو آنتونیونی (شکست خوردگان، ۱۹۵۳) و ماریو مونیچلی (ممنوع، ۱۹۵۴).رزی از اواخر سال 1956 با همکاری ویتور گاسمن توانست اولین فیلمش را که اقتباسی از نمایشنامه ای از ژان پل سارتر بود، جلوی دوربین برد و فیلم به یاد ماندنی "کین " را در سال 1957 به تصویر کشید رزی پس از فعالیت های پی در پی در زمینه سینما و با کسب تجربه و کارآموزی از بزرگان سینمای ایتالیا در سال 1958 نخستین کار مستقل خود "مبارزه " در ایران مشهور به فریاد را ساخت . دستفروشان " در1959 نیز فیلمی همسطح و هموزن مبارزه بود فیلم سالواتوره جولیانو در سال 1961 که غیر از رزی ، رارزی ، سوزوچکی دامیکو و... فیلمنامه اش را نوشته بودند، توانست با حضور انبوهی از بازیگران غیر حرفه ای که تمام صحنه هایش در سیسیل فیلمبرداری شده بود، رزی را به عنوان سینماگری دانا در ایتالیا ودنیا بشناساند.دستها روی شهر در1963 که در آن "روداستایگر" به ایفای نقش پرداخت ، عمیقا بررسی فساد و انحطاط در ناپل را موضوع خود قرار داده بود.لحظه حقیقت در سال 1965 اولین فیلم رنگی رزی به حساب می آید
مردان مخالف در سال 1970 فیلمی است که رزی با آن به قلمروی آشنای خودش در سینما باز می گردد و به بیان روابط میان فرد با اولیای امور در دوران جنگ جهانی اول میپردازد...یکی از شاخصه های دیگر رزی این است که او از آدمهای واقعی در فیلمهایش در مقام بازیگر استفاده می کند. در فیلم سالواتوره جولیانو، نقش مادر جولیانو را مادر واقعی او بازی کرد و در ماجرای ماتئی ، بسیاری از رفقا و همکاران انریکو ماتئی به ایفای نقش پرداختند...در فیلم اجساد والا1975 که داستانش در یک کشور خیالی می گذرد، چند قاضی و دادستان برجسته ایتالیایی ترور میشوند.یک بازرس باهوش و توانا و در عین حال درستکار )لینو ونتورا( مامور رسیدگی به پرونده قتلها می شود. تماشاگر در طول تماشای فیلم همواره می اندیشد، قاتل شخصی است با انگیزه فردی که احتمالا در پی انتقام است ؛ اما بازرس معتقد است کسانی به دنبال اهدافی سیاسی در پشت این جنایات هستند و...رزی در سال 1979 توانست یکی از زیباترین فیلمهایش "مسیح در ابولی توقف نکرد" را براساس خاطرات کارلو لوی )نویسنده ضد فاشیست ایتالیا که سه سال در جنوب ایتالیا در تبعید بود به تصویر بکشد.این فیلم که در اصل به عنوان سریال تلویزیونی چهار ساعته ساخته شده بود، شکل گیری عشق و علاقه لوی به روستاییان دور مانده از همه چیز و فرهنگ آنان را بیان می کند که معتقدند مسیح هرگز در ابولی ساکن نشده است و فقط از آن عبور کرده است.یک فیلم جذاب و در برخی صحنه ها بسیار زیبا، با حسی تاثیرگذار از جزییات تاریخی و بینش اجتماعی...فیلم سه برادر1981 رزی نیز زمانی که به نمایش عموم درآمد، با استقبال بی نظیری رو به رو شد. مساله تروریسم دستمایه اصلی داستان کوتاه آندری پلاتونوف در این فیلم است.یکی از سه برادر، قاضی دادگاه و مسوول رسیدگی به یک پرونده ترور است . او اینک برای تشییع جنازه مادرش به روستای زادگاهش برگشته است . برادر دیگر کارگر کارخانه است و سومی مددکار اجتماعی است و دایما دچار کابوس هایی مربوط به آینده است.رزی درباره سه برادر گفت : من تصور می کنم اتخاذ موضع واضح و صریح از جانب من درباره تروریسم ضروری است ؛ چرا که درباره این مساله ابهام فراوانی در زمینه اظهار نظر از جانب روشنفکران به چشم می خورد. ما باید درباره این مساله صراحت داشته باشیم . تروریسم عملی واقعا غیر سیاسی است ؛ زیرا تروریسم ، جنایت است و جنایت و آدمکشی، کاری سیاسی نیست. وقایع یک قتل از پیش اعلام شده " در سال 1986 ، اقتباس آزاد فرانچسکو رزی در مقام یک سینماگر از اثر گابریل گارسیا مارکز است . نوشته ای از نویسنده "صد سال تنهایی " با کارگردانی رزی که سعی داشته است با ارائه کارهای متفاوت خود به جنگ با سیاستمداران سودجو برخیزد و بر میزان آگاهی مخاطبانش بیفزاید... آنچه را بصراحت بگوید که هست..."پالمرو را فراموش کن " فیلمی است که رزی با آن به موضوعات سیاسی رجعت می کند. قهرمان این فیلم یک سیاستمدار امریکایی است که می کوشد با قانونی کردن مواد مخدر به سلطه مافیا در شهر پایان بخشد؛ اماهمچون دیگر آدمهای فیلم هایش او نیز در واقع در یک نبرد شکست خورده ، عازم جنگ است.رزی معتقد است واقعیت آن قدر غنی است که احتیاجی به خیال پردازی ندارد و فقط باید تجزیه و تحلیل شود.
رزی در سال ۱۹۷۲ فیلم «ماجرای ماتئی» را ساخت. این فیلم درباره سقوط هواپیمای شخصی انریکو ماتئی، مدیر یک کمپانی نفتی در پرواز از سیسیل به میلان است. رزی در این فیلم به موضوعاتی مانند قدرت‌های نفتی، کاپیتالیسم و اقتصاد جهانی می‌پردازد. «ماجرای ماتئی» برنده جایزه نخل طلای جشنواره کن شد.
فرانچسکو رزی گفته است: «من همیشه ضرورت ساخت فیلم‌هایی را حس کردم که به درک واقعیت امور کمک کند: واقعیت سیاست، اقتصاد و همین طور جامعه جنایتکار که کاملاً به هم پیوسته‌اند. این موضوعات امروز درهم‌تنیده‌تر و برای همین نگران‌کننده‌ترند.»
مارتین اسکورسیزی گفته است: رزی مانند توفانی است که ناپاکی‌ها را با خود می‌برد
او از سال ۱۹۹۷ به این‌سو به تئا‌تر روی آورده بود. بسیاری از کارگردانان سینما از کوستا گاوراس و فرانسیس فورد کاپولا تا مارتین اسکورسیزی، اولیور استون و کن لوچ از شیوه فیلمسازی فرانچسکو رزی تأثیراتی پذیرفته‌اند.
جوایز :
۱۹۶۲ _ خرس نقره‌ای جشنواره بین‌المللی فیلم برلین برای بهترین کارگردان «سالواتوره جولیانو»
۱۹۶۳ _ شیر طلایی جشنواره فیلم ونیز «دست‌ها روی شهر»
۱۹۷۵ _ نخل طلایی جشنواره فیلم کن برای بهترین فیلم «ماجرای ماتئی»
۱۹۷۹ _ جایزه طلایی جشنواره فیلم مسکو برای بهترین فیلم «مسیح در ابولی توقف کرد»
۲۰۰۸ _ خرس طلای افتخاری فستیوال برلین
۲۰۱۲ _ شیر طلای افتخاری فستیوال ونیز

  • نویسنده

پیر پائولو پازولینی

پیر پائولو پازولینی ، شاعر نویسنده ، منتقد و سینماگر برجسته ایتالیایی در طول عمر نسبتا کوتاه خود ، آثار بسیاری در زمینه سینما و ادبیات خلق کرد و تاثیر عمیقی بر فیلمسازان نسل پس از خود گذاشت .

با اینکه بسیاری پازولینی را در زمره مهم ترین شاعران و نویسندگان ایتالیا می دانند ، اما وی در ایران بیشتر به عنوان یک سینماگر شناخته شده است . 
او از کارگردانان کمتر شناخته شده سینمای ایتالیاست ولی هیچ چیزی از بزرگانی چون جوزپه تورناتوره ، فدریکو فلینی و دیگران کم ندارد. در میان آثار هنری پازولینی بیشتر از کارگردانی ، نگارش سناریو و طرح داستان وجود دارد.پازولینی در طول ۵۳ سال عمر خود بیش از ۴ سناریو و طرح نوشت که موفق شد ۲۶ طرح را شخصا به تصویر در بیاورد . او در ۵ فیلم نیز به ایفای نقش پرداخت . 
پازولینی در اکثر فیلمها و طرحها و سناریو هایش بیانگر موضوعات اجتماعی ، دغدغه های مردم ، برخورد نسلهای پس از جنگ بود با آنچه بر سر ایتالیا آمده و آنها نمی توانستند این حقارت را هضم یا حتی درک کنند. همین علاقه بیش از حد او به مسائل اجتماعی باعث گرایش او به سمت ساخت فیلمهای مستند شد.
پازولینی در یک خانواده اشرافی و ثروتمند که پدرش به عنوان یکی از اشراف زاده های بولونیا و مادرش از رعایا بود در سال ۱۹۲۲ به دنیا آمد . 
او در هفت سالگی به شعر گفتن پرداخت و نوشتن را در سنین نوجوانی آغاز کرد.
او هیچگاه موفق نشد تحصیلات خود را به اتمام برساند و در عوض به شغل معلمی در محله های فقیر نشین و کارگری پرداخت و نوشتن داستانهای کوتاه را در همان زمان آغاز کرد ، بعدها پازولینی در کنار نگارش داستانهای کوتاه به نوشتن رمان پرداخت . او تمام عمرش را در میان مردم عادی به زندگی پرداخت و هرگز کنت نماند.
درباره سبک سینمایی و شعری پازولینی گفته شده که به هیچ سبک خاصی وابسته نیست . در سینما دارای نگاهی ویژه و رمز آلود بوده و به سینمای شاعرانه و تجلی شعر در سینما اعتقاد داشت . خود درباره سبک سینمایی فیلمهایش چنین می گوید : همه کارهای من از نظر سبکی ناخالص هستند . من سبک واقعا شخصی ندارم هرچند که سبکم به سادگی قابل تشخیص است . اما این به خاطر این نیست که اسلوب خاصی ابداع کرده ام اگر تکه ای از یک فیلم مرا ببینید ، تنها از لحن آن بلافاصله می فهمید که ا زمن است ، اما نه به این خاطر که من هم مثل چارلی چاپلین یا ژان لوک گدار سبک خاصی دارم . سبک من از ترکیب و آموزش سبک های گوناگون پدید آمده است .
فیلم های پازولینی چنانکه منتقدان اشاره می کنند، ریشه در فرهنگ ایتالیا دارد و همین وابستگی به فرهنگ ملی و بومی ، درک آثار او را برای منتقدان انگلیسی و آمریکایی دشوار ساخته است. سینمای پازولینی ، سینمایی است حماسی و اسطوره ای که به شدت با جنسیت و ارزش های دهقانی در هم آمیخته است. 
پازولینی در سال ۱۹۵۵ فیلمنامه « شبهای کابیریا » را برای فدریکو فلینی فقید می نویسد و بهاین ترتیب همکاری او با کارگردانان نئورئالیست سینمای ایتالیا آ؛از می شود. بعد ها او توانست همکاری خود را با مائورو بولون یی نی نیز ادامه دهد . در کارنامه بازیگری پازولینی علاوه بر بازی در فیلمهای خود ایفای نقش در دو فیلم از کارلو تینرانی نیز وجود دارد. پازولینی علاوه بر نگارش فیلمنامه به تدوین ، فیلمبرداری و نیز آهنگسازی آثار سینمایی پرداخت و در سال ۱۹۶۱ برای اولین بار روی صندلی کارگردانی نشست و « باج خور» را ساخت. 
از آثار او می توان به « انجل به روایت متی » محصول ۱۹۶۴ ، « اودیپ شهریار» ۱۹۶۶ ،« خوکدانی » ۱۹۶۹ ، « دکامرون » ۱۹۷۰، « سالو» ، « ۱۰روز سودوم» و ... اشاره کرد.
پازولینی برای ساخت فیلم انجیل به روایت متی که مراحل ساخت آن سه سال طول کشید ، از سوزانا – مادرش – برای ایفای نقش مادر مریم استفاده کرد ، و شاید بتوان رعیت بودن مادرش و ازدواج با یک کنت را دلیل اصلی انتخاب او برای ایفای نقش دانست. در هنگام تهیه این فیلم که به روایت زندگی مسیح به صورت مستند می پردازد و گاه داستان گویی های پازولینی در دل این فیلم حال و هوایی خاص به فیلم می بخشد.انجیل به روایت متی در جشنواره ۱۹۶۴ ونیز برنده جایزه ویژه ء هیأت داوران شد.
از طول سه سال ساخت این فیلم یک فیلم مستند سینمایی تهیه شده است که به اعتقاد منتقدان از خود فیلم اصلی بهتر است.
دکامرون فیلم دیگر او فیلمی خوش ساخت و سرگرم کننده است که در ۸ اپیزود ساخته شده است که کل داستان در قرن چهاردهم میلادی اتفاق می افتد. اپیزود قتل یک جوان به دست سه برادر متعصب بسیار جالب از آب در آمده است . این فیلم ۱۱۱ دقیقه ای در سال ۱۹۷۱ در جشنواره برلین موفق به دریافت جایزه مخصوص هیئت داوران جشنواره شده است. 
سالو یا صد و بیست روز در شهر فساد(سدوم) آخرین اثر این شاعر، فیلسوف و سینماگر شهیر ایتایایی است. داستان فیلم از نوشته های مارکی دوساد، نویسیسنده مشهور فرانسوی است و فیلم نامه را هم پازولینی به کمک رولان بارت نوشته. داستان فیلم در۱۹۴۴ و چهار ماه آخر حکومت فاشیستی ایتالیا اتفاق می افتد. ایتالیا در دست متفقین افتاده و آنچه از حکومت فاشیستی بر جای مانده به «جمهوری سالو» واقع در منطقه کوچکی در شمال ایتالیا، محدود می شود . چهار تن از سردمداران محلی: یک دوک، یک اسقف، یک دادستان و یک رئیس جمهوردست به بازداشت گسترده جوانان میزنند و از آن بین هشت دختر و هشت پسر سالم و جذاب را بر می گزینند و به همراه مزدوران فاشیست، خدمتکاران و یک نوازنده پیانو و سه زن نقال (که با حکایت کردن ماجراهای جنسی خودشان اشتهای شهوانی جمع را بالا می برند) در ویلایی دورافتاده گرد هم می آیند .
نقالی سه زن شامل محفل دیوانگی، محفل مدفوع و محفل خون است که پس از اتمام هر حکایت اسیران به انجام آنچه در حکایت ذکر می شود مجبور می شوند . در نهایت چهار مرد به ترتیب در موضع ناظر قرار میگیرند و شکنجه هایی که سه نفر دیگر بر سر اسرا می آورند را تماشا میکنند.
فیلم در سال ۱۹۷۶ اکران شد و غوغایی به پا کرد. مجله معروف هاستلر که در آن دوران در اوج بود از پشت صحنه های فیلم عکس های تکان دهنده ای چاپ کرد. اکران فیلم در کشورهای مختلف ممنوع یا سانسور شد. فیلم اثری درخشان است. ساخته شده تا بیننده از دیدنش منزجر شود و در این امر بسیار موفق عمل کرده. سکانس های غیر متعارفی شامل انسانهایی که چون سگ در بندند و واداشته شده اند که عوعو کنان گوشت خام بخورند، ازدواج دو جوان که هفت ساقدوش و هفت ینگه برهنه آنان را همراهی می کنند و واداشته می شوند که در جلوی چشم چهار سردمدار آمیزش کنند، مجلس نجاست خاری و شکنجه در حیاط ویلا از منحصر به فردترین صحنه های تاریخ سینما هستند. نماهای شکنجه و نجاست خاری عموما نمای دور هستند تا تاثیر مهوعی بر بیننده بگذارند. تمام صحنه ها با طنزی تلخ خلق شده اند و بیان صحنه های درد آور در آرامش کامل بیشترین تاثیر را دارد. 
خشونتی که پازولینی در این فیلم از طریق روابط جنسی و سادیسم به آن دست پیدا کرده به لحاظ پرداخت هم ردیف کارهای پکین پا، و حتی فراتر از آن است، چنانکه می گویند آلمانها پازولینی را به خاطر این فیلم کشتند.
پازولینی به دو دلیل امروزه برای خود ایتالیایی ها نیز ناشناخته محسوب می شود اول کشته شدن او در سن ۵۳ سالگی و نیز جشنواره ای بودن فیلمهای او. 
دغدغه ء اکثر آثار پازولینی چه در زمینه سینما و چه داستان برخورد قشرها ی مختلف جامعه ، کاستی ها ، ظلم ثروتمندان بر فقرا و مضامین اجتماعی دیگر می باشد و این سبک ساخته ها بیشتر به درد جشنواره ها می خورد تا اکران های سراسری. 
علیرغم اینکه هیچ کدام از فیلمهای او در ایران به نمایش عمومی در نیامدند ، ولی منتقدان و مطلعان جدی سینما در ایران با او و آثارش آشنایی دارند.
تقریبا به جز کتاب «پازولینی» نوشته ای از «والد استک» به ترجمه بهمن طاهری که به همت شمیم بهار در مجموعه سینما منتشر شد و اکنون نایاب است و فیلمنامه« پدر وحشی» ، تقریبا هیچ کتاب دیگری درباره این فیلمساز به زبان فارسی وجود ندارد.
یقینا گرایش های هم جنس گرایانه و دیدگاهای مارکسیستی پازولینی عامل اصلی بی توجهی محافل رسمی نشر و سینمای ایران به این سینماگر سرشناس بوده و محدودیت هایی در زمینه نشر آثار او فراهم آورده است . 
پازولینی قبول ندارد که سینما تنها تصویر است . به عقیده او سینما ، یک تکنیک سمعی بصری است که در آن صدا و کلام هم به اندازه ء تصویر اهمیت دارد . 
سرانجام پیر پائولو پازولینی شاعر، نویسنده ، منتقد ، آهنگساز، تدوینگر و کارگردان فقید سینما در ۱۹۷۵ در سن ۵۳ سالگی در یکی از مراکز تفریحی رم از سوی دو نوجوان ترور شد و قبل از اکران آخرین اثرش یعنی ۱۲۰ روز سودوم درگذشت و آرزوی او در مورد ساختن فیلمی درباره سقراط عملی نشد .

  • نویسنده

باد ما را خواهد برد
عباس کیارستمی

من مرگ را سرودی کردم. – احمد شاملو

باد ما را خواهد برد را از همه تجربه های کیارستمی بیشتر می پسندم و به گمانم اگر پیش از "طعم گیلاس" ساخته می شد ، هم کن را می برد و هم کیارستمی را بزرگتر از این که هست ، می کرد . عده ای تهرانی برای ساختن فیلمی مستند از مراسم عزاداری در کردستان ، به روستایی می روند. قرار است پیرزنی بمیرد و دوستی این خبر را پیش از وقوع به گروه داده است . گروه به روستا می آیند و منتظر می مانند.اما پیرزن گویا قصد مردن ندارد

فیلم بیش از هر چیز درباره مرگ است. کیارستمی هدف گروه را از ما مخفی می کند اما می توانیم حدس بزنیم که هدف چیست : گروه انتظار مرگ را می کشد. گورستان روستا بر بالای تپه واقع شده است، در مکانی کاملا مشرف بر روستا. درختی هم که نشانه پیدا کردن روستا برای گروه است در گورستان واقع شده است. باد ما را خواهد برد، اما این باد تنها در گورستان است که در قاب کیارستمی جای می گیرد. فقط در گورستان باد می آید! مرد هم برای تلفن زدن(و ارتباط با جهانی که دیگر گونه زنده است و زندگی می کند) مجبور است به گورستان برود. جوانی در گورستان قبر می کند و پیرزنی در حال مرگ است.

تکنیک کیارستمی در "باد ما را خواهد برد" نشان ندادن است. زیرا مرگ از نظر او وجه پنهان زندگی است. در فیلم بسیار چیزها هست که نمی بینیم. از اعضای گروه فقط مرد را می بینیم. پیرزن در حال مرگ و جوان گورکن را هرگز نمی بینیم. درخت نشانه روستا را با تاخیر و خیلی بعد از اعضای گروه می بینیم. و این هنر کیارستمی است که در هنری که ذاتش نمایش است، نشان نمی دهد اما ارتباط برقرار می کند و انتقال می دهد.
کیارستمی مرگ را سرودی کرده است

  • نویسنده

زنی در ریگ روان ..........Woman.in.the.Dunes
نویسنده : کوبه ابه 
سال تولید : 1964
کارگردان : هیروشی تشیگاهارا
خلاصه داستان :
این فیلم روایتگر داستان مردی است که به‌همراه زنی جوان در یک دهکده ساحلی دورافتاده، در ته گودال پهناور شنی گرفتار شده‌است. نویسنده در این رمان اسطوره انسان را با شکلی استادانه روایت می‌کند. آبه با به‌کارگیری عناصر محدود داستان، به بیان رنج زیستن به همراه تلاش بیهوده انسان را برای رسیدن به آرزوهای بی‌سرانجام‌اش می‌پردازد
جوایز : جایزه ویژه هیئت داوران جشنواره فیلم کن (۱۹۶۴)
چند روز پیش در یکی از پستهای این گروه بحث خیلی خوبی به وجود امد 
که از این قرار بود 
معیار ها سینما چی هستند و چه کسانی مشخص میکنن 
که انگیزه شد تا من این پست با قلم ناتوانم ( البته کیبورد ناتوان درست تره ) بنویسم
معیارها سینمایی نه بیننگان مشخص میکنن و نه منتقیدینی که به دلایل مختلف که همه شما بهتر میدونید همواره در بعضی موارد جهت دار صحبت میکنن متاسفانه که نمونه های داخلی و خارجی زیاد در موردش زیاد هست 
یه جمله معروف در ادبیات ما هست 
ان چه که عیان است چه حاجت به بیان است 
حالا چه ربطی داشت ؟
معیار های سینما را خود سینما مشخص میکنه 
این کارگردان ها هستند که با سینما قدرتمندشون به ما ثابت میکنن که سینما واقعی یعنی چی 
این کارگردان ها هستند که با میزانسن با قاب بندی ها با نورپردازی ها با حتی انتخاب بازیگر با... مشخص میکنن سینما یعنی چی 
حالا این فیلم ( زنی در ریگ روان ) تمام معیار ها سینمایی داره به معنی تمام کلمه 
ببینید لذت ببرید و البته در موردش مطلب بخوانید و نظر بدهید

پ ن 1 : به لینک زیر بروید نقد جالبی در مورد فیلم هست 
http://lilymoslemi.blogfa.com/post-259.aspx
پ ن 2 : از امروز تصمیم گرفتم هر چند روز یک بار یک فیلم از سینما کشور های مختلف به همین سبک و روش معرفی کنم الیته ابن کار وقت و انگیزه میخواد امیدوارم بتونم این انگیزه از شما بگیرم

  • نویسنده

جزیره شاتر
مارتین اسکورسیزی
فیلمی معمایی که مارتین اسکورسیزی تمام تلاشش رو انجام میده تا ابهام رو به بیشترین حد موجود در فیلم بالا ببره . متفاوت ترین کار عمو مارتی در مجموع کار خوبی از آب در اومد . با اولین تماشای فیلم خیلی از سکانس ها به نظرتون بی معنی و اضافه میاد و بیننده احساس میکنه که بعضی از دیالوگ ها و سکانس ها صرفا برای رد گم کنی در فیلم گنجانده شده و فقط هدفش ایجاد یک ابهام در ذهن بیننده است . اما وقتی دوباره و دوباره فیلم رو میبینی به خوبی متوجه میشی که اکثر سکانس های فیلم کاملا هدفمند طراحی شدن و مثل یک پازل همدیگرو تکمیل میکنن ...
تدی دانیلز یک مارشال ارتش آمریکاست که برای یک ماموریت مشکوک وارد یک جزیره مرموز میشه . چاک دستیار تدی سابقه هیچ آشنایی قبلی با تد رو نداره و اولین جرقه در ذهن بیننده اونجا زده میشه که چاک حتی بلد نیست اسلحه رو از کمرش باز کنه . در ادامه سر نخ های ریز و هنرمندانه ای به بیننده داده میشه که تقریبا ما یقین پیدا کنیم که چاک یک پلیس نیست. فیلم تا حدود دقیقه 45 روال عادی رو طی میکنه و بیننده احساس میکنه که مشغول دیدن یک فیلم جنایی هست که در اون یک بیمار روانی به طرز بسیار مشکوکی فرار کرده . اما بعد از مکالمه تد و چاک در قبرستان فیلم وارد فاز جدیدی میشه و چالش های فیلم از این مرحله شروع میشه .
به راحتی نمیشه فهمید کدوم سکانس حاصل توهم تد هست و واقعیت نداره و کدوم سکانس واقعیته و این فیلم رو جذاب میکنه . به درستی نمیشه حدس زد که ملاقات تدی با جرج نویس در زندان توهمه یا ملاقاتش با راشل سولاندو در غار . اگر فرض رو بر واقعی بودن دیدار تدی با جرج نویس بگیریم اونوقت تدی میشه یک بیمار روانی که برای فرار از شخصیت واقعیش داره صحنه سازی میکنه و اگه دیدار تدی با راشل واقعیت باشه اونوقت تدی یک مارشال ارتش آمریکاست که به فعالیت های مشکوک دولت در این جزیره مشکوک شده و دولت هم با طرح یک نقشه تدی رو به جزیره میکشونه و در اثر داروهای دکتر کاولی تدی دچار توهم میشه و به اون انگ دیوانگی میزنن و برای همیشه در اون جزیره باقی میمونه. 
هرچند برای اکثر بیننده ها و منتقدان تدی یک بیمار روانیه و ظاهرا محتملترین گزینه هم همین نتیجه گیریه ولی هنر اسکورسیزی در این فیلم این بود که تونست برای ساعاتی ذهن بیننده رو به جایی بکشه که شاید تدی یک مارشاله و با طرح قبلی به جزیره آورده شده . 
و قشنگترین دیالوگ فیلم هم به نظرم اونجاییه که راشل سولاندو میگه : وقتی بهت انگ دیونگی بزنن دیگه به هدفشون رسیدن . نکته جالب در مورد دیونه ها اینه که اونا واقعیت ها رو هم اگه بگن باز کسی به حرفشون گوش نمیده چون میگن دیونس ...


  • نویسنده

«قضیه شکل اول، شکل دوم»
عباس کیارستمی
نمره imdb : 7.7

مستند «قضیه شکل اول، شکل دوم» توسط عباس کیارستمی در بحبوحه انقلاب ایران ساخته شده و به یک چالش اخلاقی می‌پردازد.
معلمی مشغول کشیدن نقاشی روی تخته‌سیاه برای شروع تدریس است که صدای کوبیدن روی میز می‌شنود، اما نمی‌داند چه کسی مسئول آن است. او تعدادی از دانش‌آموزان را از کلاس اخراج کرده و چالشی ایجاد می‌کند؛ «یا همه یک هفته از کلاس محروم هستند و یا شخص خاطی را معرفی می‌کنند و کسی که خاطی را معرفی کند به کلاس برمی‌گردد.»

• ابتدا با والدین به شکل مستند مصاحبه می‌شود که به نظر آنها فرزندشان چه باید بکند؟ سپس شکل اول و دوم آغاز می‌شود.

• در شکل اول یکی از دانش‌آموزان مقاومت را می‌شکند و هم‌کلاسی‌اش را لو می‌دهد و به کلاس برمی‌گردد. سپس با ده‌ها نفر از مطرح‌ترین سیاستمداران و روشنفکران دوران انقلاب درباره راه حل صحیح اخلاقی برای این مسئله گفتگو می‌شود.

• در شکل دوم همه مقاومت می‌کنند و پس از یک هفته به کلاس برمی‌گردند و مصاحبه مجدد انجام می‌شود.

برخی از مصاحبه شوندگان این فیلم عبارتند از:

• دکتر کمال خرازی
• دکتر غلامحسین شکوهی (وزیر آموزش و پرورش وقت)
• نادر ابراهیمی (نویسنده)
• احترام برومند (همسر داوود رشیدی و گوینده تلویزیون)
• علی موسوی گرمارودی (شاعر و نویسنده)
• مسعود کیمیایی (فیلمساز)
• عزت‌الله انتظامی (بازیگر تئاتر و سینما)
• دکتر عبدالکریم لاهیجی (حقوقدان)
• راب داوید شوفت (رهبر مذهبی وقت کلیمیان ایران)
• اسقف آرداک مانوکیان (رهبر مذهبی وقت ارامنه ایران)
• صادق قطب‌زاده (سرپرست وقت رادیو و تلویزیون جمهوری اسلامی ایران)
• دکتر محمود عنایت (نویسنده و روزنامه نگار)
• ابراهیم یزدی (وزیر امور خارجه وقت، از تئوریسین‌های انقلاب و زندانی سیاسی فعلی)
• نورالدین کیانوری (دبیر اول کمیته مرکزی حزب توده ایران)
• صادق خلخالی (حاکم شرع دادگاههای انقلاب اسلامی)
• دکتر هدایت‌الله متین دفتری (بنیانگذار جبهه دموکراتیک ملی ایران)
• حجت الاسلام دکتر علی گلزاده غفوری (نماینده مجلس خبرگان)

این مستند به دلیل پوشش دادن طیف وسیعی از عقاید، خیلی زود خرابکارانه دانسته شده و سپس تکفیر و ممنوع شد و هیچگاه به نمایش عمومی در نیامد. کیارستمی در سال ۲۰۰۳ آن را در جشنواره تورین معرفی کرد و سال ۱۳۸۸ و پس از سی سال در اینترنت برای عموم اکران شد. بیان دیدگاه‌ها و نقطه‌‌نظرات افراد از جنبه‌های متفاوت ایدئولوژیکی بسیار جذاب است. می‌توانید فیلم را در آدرس زیر ببینید یا دانلود کنید. (حجم ۲۶۵ مگابایت و بهترین کیفیت)
http://vimeo.com/79940920

نسخه‌های کم‌حجم‌تر با کیفیت متفاوت نیز در دیگر وبسایت‌ها قابل دانلود است.

  • نویسنده

«سال گذشته در مارین باد»
"آلن رنه"
در هتلی مجلل و قدیمی یک غریبه تلاش می کند زنی متاهل را متقاعد کند همراه با او بیاید اما به نظر می رسد آن زن به سختی رابطه ای مخفیانه که سال قبل داشته اند را به یاد می آورد.آدم های اشرافی سرد و بی روح از کنار یکدیگر می گذرند و به بازی چوب کبریت می پردازند.سال گذشته در مارین باد فیلمی متعارف و با قصه ای سرراست نیست.فیلم در زمینه های مختلف قاعده ها را می شکند.از عنوان بندی فیلم تا نداشتن قصه متعارف و شکستن خط روایی شیوه کلاسیک و درهم تنیده شدن زمان.

  • نویسنده

محسن مخملباف
درباره فیلم
محسن مخملباف در سال ۱۳۷۴، در حالیکه در پویش های فکری خودش به دانسته های جدیدی رسیده، تصمیم می گیرد فیلمی درباره گذشته خودش بسازد و ببیند آیا نسل قدیمی تر می تواند نسل جدید تر را کارگردانی کند و آیا می شود روشهای خشونت آمیز چگوارا و روش های صلح آمیز گاندی را در یک مبارزه، آشتی برقرار کرد؟ او سالها قبل و زمانی که یک جوان هفده ساله انقلابی بود تصمیم به مبارزه خشونت آمیز با حکومت شاه گرفته بود. حاصل کار اما فیلمی است به نام 'نون و گلدون'.
ویژگی فیلم
'نون و گلدون' یک فیلم لطیف با ساختاری پیچیده و در عین حال ساده است. روایتی سینمایی و خلاق از فاصله گذاری و شکستن زمان که توسط فیلمسازی که می خواهد با بازسازی گذشته خودش، به نقد یک روش بپردازد. فیلم حضور درخشان و موفقی در زمان خودش در جشنواره های بین المللی فیلم داشت و در سال ۱۹۹۹ به انتخاب منتقدین و مدیران جشنواره های جهانی فیلم به عنوان یکی از ده فیلم برتر جشنواره ها جهان در دهه ۹۰ انتخاب شد.
نگاه کارگردان
من متولد شده جنوب شهر تهرانم در یک جامعه سنتی مذهبی، متاثر از این فرهنگ مذهبی شدم. بعد تجربه انقلاب اسلامی را داشتم. بعد سال به سال تردید کردم اول به کسانی که به عنوان اشخاصی که باور داشتم فکر کردم آنها به راه انقلاب و دین نمی روند بعد کم کم به انقلاب شک کردم و فکر کردم اشکال در خود انقلاب هست، بعد کم کم شک کردم به این نگاه دگماتیک دینی. هی اینها رو مثل ماری که پوست می اندازه پوست انداختم، و اینها تردیدهای است که نه در من بلکه در جامعه ی من بوده منتها من یک نسلی را نمایندگی می کردم در واقع نون و گلدون یک بازنگری است به روش انقلاب.
سوال من در این فیلم این هست آیا اگر یک انقلابی باخشونت به پیروزی برسد آیا می تواند برای مردم اش صلح و مهربانی به ارمغان بیاورد یا باید در این روش هم تجدید نظر کرد؟
در این فیلم من به بهانه نقد خودم در واقع یک فرصتی را دارم ایجاد می کنم که انقلاب اسلامی و روش خشنی که با آن به پیروزی رسید را نقد کنم.
این فیلم نقد من توسط خودم هست تا بتوانم ظرفیت نقد پذیری را در جامعه بالا ببریم چرا که اگر انقلاب را مستقیم را نقد می کردم مطلقا به این فیلم اجازه پخش داده نمی شد،گویا که همین طوری هم فیلم تا مدت ها توقبف بود.
منبع : سایت بی بی سی فارسی

ماهی و گربه (1392)
شهرام مکری

زمستان است و جشن بادبادک بازی دانشگاه هاست... کمپی در کنار رودخانه یا دریاچه ای واقع در جنگل های شمالی کشور... پرویز،لادن،مارال،مینا،نادیا،پروانه،پدرام،عسل،شهروز،کامبیز،... دختر و پسرهایی هستند که قرار است چند شبی را آنجا بگذرانند...و کلبه -رستورانی در نزدیکی و همسایگی کمپ و بابک و سعید و حمید که اداره کنندگان و ساکنین این کلبه -رستورانند.

ماهی و گربه فیلمی ست مستقل و تجربی در یک سکانس پلان 134 دقیقه ای(توجه دوستان را به این نکته جلب می کنم که تک شات 134 دقیقه ای در تاریخ سینما بینظیر است)،فرم غیرخطی فیلم اشباع شده از تکنیک زمان دایره ای ست،"این فیلم یک اثر مهندسی ست" لنز دوربین مکری با سرپرستی کلاری در یک مساحت هزار متری در 134 دقیقه بدون حتی یک کات با بازیگرانش می گردد و این گشت و گذار که سیری دوار دارد آنقدر تکرار می شود که ناگهان خود را در کنار شخصیت ها در حال چرخیدن می یابید و همراه با آنها واقعیت را از پرسپکتیو هر یک از آنها بصورت جداگانه بررسی می کنید...

شخصیت پردازی مکری برای من از نقاط قوت فیلم بود... با وجود داستان غیرمعمول و شیوه ی روایت غیرمعمول هیچ یک از شخصیت ها غیرمعمولی نیستند!... مخاطب می تواند برای آنها گذشته ای چندخطی در حافظه اش ذخیره کند حتی با کاراکترهایی که اسمشان هست ولی تا پایان فیلم نمی بیند(نظیر حمید که در دقایق پایانی وارد قاب می شود)... شخصیت ها عمق دارند و حتی بعضی از آنها و داستانشان را می شود طرح فیلمنامه ای جدید قرار داد و با آنها فیلم ساخت... از شیوه ی گفتگو و دیالوگ ها و حتی موسیقی کلاسیک مورد پسند بابک و سعید و حمید (نام شخصبت قاتلان فیلم)،می توان فهمید که آنها انسان هایی تحصیل کرده و مبادی آداب و روشنفکرند و همین آنها را ترسناک تر می کند... مخاطب را متوهم می کند که تهدید و رعب و وحشتی که از ابتدای فیلم گریبانگیرش است ممکن است هر جایی در اطرافش حتی در لبخند تماشاگر بغل دستی اش در سالن سینما موجود باشد...

متن نوشته شده ی ابتدای فیلم خبر می دهد که سال 77 جنایاتی رخ داده است و کم کم در خلال فیلم می فهمیم که این جنایات همچنان ادامه دارند و قاتلین هنوز هستند پس هیچ واقعیتی را پایانی نیست...پایان بندی فیلم یعنی جایی که قرار است اولین قتل را ببینیم دوربین روی برمی گرداند و قاب با رویای کاراکتر مقتول پر می شود... گروه موسیقی پالت!...پشت دوربین دختری در حال قربانی شدن است و مخاطب تنها رویای او را در فضای لایتناهی آسمان و بادبادک هاست که می بیند... واقعیت چیست؟؟! رویاهای انسان؟؟!...حقیقتن مکری شگفت آور است!

پی نوشت: بسیار خوشبخت و راضی ام که قبل از مرگ ماهی و گربه را دیدم،برای من تجربه ای خاص و ناب بود و امیدوارم عمری باشد و قبل از مرگ ماهی و گربه 2 را که مکری مژده ی ساختش را داده ببینم چرا که در آن چگونگی انجام قتل ها را خواهم دید!

  • نویسنده