آقای کلاین
جوزف لوزی
پاریس تحت سلطه ی نازی هاست ، یهودی ها به شدت مورد بازپرسی و اذیت و آزار قرار میگیرند ، در این میان مرد ثروتمندی به نام روبر کلاین (آلن دلون) برای تکمیل کلکسیون خود تابلوهای نقاشی از یهودی های نیازمند میخرد ، زندگی او روی غلتک است و خوب پیش میرد تا اینکه او را با شخصی یهودی که همنام اوست اشتباه میگیرند و .....
افتتاحیه ی فیلم ویرانگر است . یک دکتر در حال معاینه ی یک زن است تا مطمئن شود که او یهودی است یا خیر . همین جا متوجه خفقان آن زمان فرانسه خواهیم شد . در ابتدا روبر کلاین قصد دارد از این هویت جدید دردسر سازش بگریزد . اما هرچه پیش میرود به این موضوع نزدیک و نزدیکتر میشود که گویی مردی که به دنبالش است خود اوست . او دیگر به دنبال گریز نیست . حالا پیدا کردن همنامش (همزادش) برایش حکم پیدا کردن نیمه ی گم شده اش را پیدا میکند . در سکانس پایانی او با جمعیت زیادی از یهودیان دستگیر شده به سمت اردوگاه رانده میشود ، دوستش مدارکی دارد که نشان میدهد کلاین یهودی نیست اما روبر کلاین باز نمیگردد او میداند که همزادش را در این اردوگاه پیدا خواهد کرد و به دنبال یهودیان به اردوگاه میرود چرا که رهایی خود را دیگر در پیدا کردن مردی میداند که همه ی وجود اورا تسخیر کرده است . شخصیت روبر کلاین و گم شدگیش و تلاش برای پیدا کردن هویتش شما را به یاد " ک " در شاهکار کافکا "محاکمه " خواهد انداخت .
جوزف لوزی از کارگردانان و مولفان مقتدر سینماست . پیشنهاد میکنم هرچه از این کارگردان توانستید ببینید .