رابــــرت آلــدریــــچ
از او بهعنوان یکی از مهمترین و تاثیرگذارترین سینماگران نسل خودش نام میبرند. سماجت و سرسختی او در بهچالش طلبیدن قواعد تثبیتشده ژانرهای مختلف، بزرگترین ویژگی حرفهای اوست. اغلب آثار آلدریچ رگههای پررنگی از بدبینی و تلخاندیشی را در خود همراه داشتهاند. این بدبینی در آثار او گاهی با شاخصههای ژانر ملودرام، ترکیبی دلپذیر بهوجود آورده است. از سوی دیگر، فیلمهای او اغلب روی افراد گوشهگیر، منفرد و دلسرد متمرکز میشود که در برابر سیستم حاکم طغیان کردهاند. او در ژانرهای مختلفی مانند وسترن، تریلر، جنگی، نو آر و... فیلم ساخته و در اغلب این گونههای متنوع، شاخصههای مورد علاقه خود را پیاده کرده است.
فضای بصری آثار آلدریچ، ترکیبی خلاقانه از زاویههای سرپایین و سربالا، عمق میدان و محدودیت قاب بود که معمولا همراه با نوعی بههمریختگی عامدانه در پیشزمینه تصویر میشد و علاوهبر آن پلان سکانسهای معطوف به کارکردهای ویژه و همسنخ با محتوای کار هم در زمره تمهیدات دیداریاش بهشمار میآمد. نگاه او در آفرینش تصاویر مبتنی بر درونمایه آثارش گاهی در بهرهگیری موثر از تمهید بصری سوپر اسکوپ هم بهچشم میخورد که نمونه بارز آن در فیلم وراکروزوجود دارد. اما از نظر دراماتیک نیز آلدریچ توانست این میراث گرانقدر را در سینمای داستانی به یادگار گذارد که در کنار تم مورد علاقهاش یعنی مواجهه بین قهرمان و ضدقهرمان، آدمهای موردنظرش را واجد قابلیت انعطاف سازد و مرزی سیال و شکننده بین این دو مفهوم ایجاد کند تا به این وسیله، هم شخصیتپردازی قدرتمندی برای کاراکترهای درام آفریده شود و هم حس دراماتیک تماشاگر در ارتباط با آدمهای داستان قوت بیشتری پیدا کند.
فیلمشناسی:
آپاچی
وراکروز
مرا مرگبار ببوس
چهار نفر برای تکزاس
دوازده مرد خبیث
حمله ی اولزانا
امپراتور شمال
طولانی ترین یارد
پرواز فونیکس
اولتیماتوم(آخرین تلالو شفق)
چاقوی بزرگ (برنده شیر طلایی ونیز)
بر بی بی جین چه گذشت (نامزد نخل طلایی کن)
برگهای پاییزی
سودوم و گومورا
دسته گریشام