د. و. گریفیث
در میان پیشگامان سینما، بعضی نامها از جایگاه خاص و تثبیت شدهای برخوردارند. از مجموعه این افراد تعداد کمتری سمت استادی بر دیگران دارند و به نوعی ستونهای اصلی و پایهگذار قطعی سینما به حساب میآیند.
در این میان، دیوید وارک گریفیث(David-wark- Griffith (1948- 1875 به تنهایی، خود جایگاه والایی در بین پیشگامان سینما دارد. گریفیث پرکارترین دوران حرفهایاش را بین سالهای 1908 تا 1914 انجام داد و در همین زمان، بهترین افراد را برای سینمای آینده تربیت کرد.
وی در سال 1910 فیلم با شکوه «تولد یک ملت» را ساخت و 5سال بعد با ساخت فیلم «تعصب» اوضاع سینما را دگرگون کرد. گریفیث با ساخت این دو فیلم، در حقیقت اثبات کرد سینما، مقولهای جدی است و هرگز قرار نبوده- حتی در آن سالهای ابتدایی، تنها به عنوان یک سرگرمی شناخته شود.
گریفیث بیش از هر هنرمندی در استقرار زبان روائی برای سینما سهم داشته است، و از نظر زیبائیشناسی توانسه وسیلهای صرفاً تفریحی و بیاهمیت را به یک بیان تمام و کمال هنری بدل سازد. او را 'پدر تکنیک فیلم' 'مردی که هالیوود را خلق کرد' ، نخستین مؤلف بزرگ سینما' و شکسپیر پردهٔ سینما' نامیدهاند. گریفیث در سینمای داستانگو نابغه، و بهعنوان نخستین هنرمند سینما یک شخصیت الهام یافته بود، اما او همچنین یک جنوبی روستائی و رمانتیک بود که با وجود تظاهر به فرهنگ و دانش همواره تمایل به احساساتیگری و ملودرام داشت و از این نظر جارلز دیکنز به خاطر میآورد. گریفیث، نخستین استاد تکنیک فیلم و نخستین شاعر سینما در عین حال نژادپرست متعصبی بود که آشکارا تاریخ بشر را در هیئت ملودرامهای سیاه و سفید سدهٔ نوزدهم میدید. تضاد آنجا است که انسانی سدهٔ نوزدهمی پایهٔ یک شکل هنری سدهٔ بیستمی را ریخت، و این سرگشتگی میان اعصار موجب پریشانی در سلیقه و قضاوتش شد، و این همه را در فیلمهای او میتوان مشاهده کرد.
نکته قابل تامل این که فعالیتهای فیلمسازی او هرگز از لحاظ محتوا با هم یکسان نبودند. گریفیث آنچه بین سالهای 1908 تا 1914 به عنوان فیلمهای کوتاه ساخت، همگی شاهکار محسوب میشوند.
دوره سقوط و یا فراموشی گریفیث از سوی تماشاگران و سینماگران مربوط به سالهای 1920 تا 1931 میشود. نه فیلم آخر وی از «خیابان دریم، یتیمان طوفان» در 1921 تا «تلاش» در 1931 به هیچ عنوان موفق نبودند و استقبالی بسیار سرد از آنها به عمل آمد به گونهای که گریفیث دچار افسردگی شدید و آسیب روحی جدی شد و سرانجام از غصه فراموش شدنش، از دنیا رفت.
در پایان یادآوری این نکته ضروری است که «گریفیث» هم، چنان که از آیزنشتاین به عنوان پایهگذار مونتاژ و تدوین تمام عیار نامبرده میشود- به عنوان کاشف حرکات دوربین و اعجاز و قدرت نمایش این وسیله شناخته میشود. وقتی در دوره اول شکوفایی گریفیث او با حرکت دادن دوربین و ضبط از نماهای مختلف، تماشاگران فیلمهایش را به بهت و حیرت واداشته بود، هیچ کس فکر نمیکرد که استاد همه سینماگران در چند سال آینده چیزی جز یک سینماگر فراموش شده به حساب نیاید. اتفاقی که برای دیگر غولهای سینما نظیر باستر کیتون و اریک فون اشتروهایم نیز پیش آمد.