دندان نیش ( دندان سگ)
یورگوس لانتیموس
ما واقعیت دنیایی را که به ما ارائه می شود، قبول می کنیم.' این جمله را اِد هریس گرداننده تلویزیون نمایش واقعیت در 'نمایش ترومن' می گوید. و درست همان گونه که ستاره نمایشش به آنجا می رسد که ویژگیهای در تنگنای پیرامون خود را قبول کند، سه فرزند بالغ در اثر نمادین درخشان یورگوس لانتیموس، 'دندان نیش' اثری در باب انزواگرایی، نیز چنین می کنند. محبوس شده در ملکی دورافتاده در حومه شهر، ناتوان از دیدن آن سوی حصار چوبی پیرامون چمنزارشان، این سه جوان بالغ بی نام آگاهی شان از جهان، تمامی از طریق والدینشان دیکته شده است، والدینی که اطلاعات نادرست را به آنها می خورانند و راهی را برای القای تشویش از وحشتی که بیرون از خانه شان در کمین است، می یابند. زندگیشان قرنطینه وار است و وضعی زندان گونه دارد، زندگی ای مهار شده با دروغ، دروغ هایی گاه کوچک و به صورت مضحکی فی البداهه، مانند زبانی ساختگی که زامبی ها را گلهای زرد کوچک تعریف می کند، و دروغهایی گاه با برنامه ریزی موذیانه، مانند برادر ساختگی که مرگ تاسف بارش قرار می شود که به صورت داستانی هشدار آمیز مورد استفاده قرار گیرد. حقیقت در این سناریو ویروسی مخرب است
دندان نیش به نقطه ای می رسد که تاثیر والدین دیگر تضعیف گشته است، و فیلم به سوی منازعه ای میان آشوب و کنترل به پیش می رود، منازعه ای سخت، آزاردهنده و غالبا به صورت بی رحمانه ای مضحک.