تلما و لوییز 1991
ریدلی اسکات
تلما(جینا دیویس) همسر مردی تنبل و بیشعور که برای او نقش خدمتکار و همبستری بدون حقوق را دارد،با دوستش لوییز(سوزان ساراندون) که او هم از شغل و زندگی اش راضی نیست،برای تعطیلات آخر هفته برنامه ی سفر تفریحی می گذارند،اما در اولین شب سفرشان لوییز که سالها قبل مورد تجاوز قرار گرفته و باخود قرار گذاشته که دیگر شاهد چنین عملی نباشد،مردی که خیال تجاوز به تلما را دارد با اسلحه به فتل می رساند و ...
دو زن که چیزی برای باختن ندارند و بدون کوچکترین پشیمانی برعلیه ستم جامعه شان سر به طغیان برمی دارند...یک فیلم کالت که در اتفاقی بسیار نادر (البته در هالیوود) شخصیت های اصلی آن زن هستند،فیلمی که از تفکر و نگاه هالیوود دهه ی 90 بسیار بعید ست...تفکر و نگاهی مردسالار که زن را ابژه ای تهی مغز می بیند،و حداقل تا زمان ساخت (بجز فیلم هایی انگشت شمار) از وجود زن در حد آکسسواری که صحنه و نقش کاراکتر مرد را کامل کند،استفاده می شد،و سازنده ی چنین فیلمی کسی نیست جز ریدلی اسکات...
بنظر من تلما و لوییز می تواند تاثیرگذارترین فیلم اسکات باشد،تاثیر گذار نه برای اینکه در خصوص زنان و ستمی ست که از سوی جامعه ی مردسالار بر آنها شده و می شود،از این جهت که دروغ های ننگین جامعه ی بورژوازی و ارزش ها و مناسبات ظالمانه اش را افشا می کند و به همین روی القاب فاشیست و ضد مرد را نیز از سوی هالیوود دریافت می کند...
پایان بندی فیلم و بطور کلی یک سوم پایانی فیلم عالیست،شخصیت ها به همراه داستان به قوام و تکامل می رسند...
پی نوشت: برای من که در سیستمی به شدت مرد سالار نوجوانی و جوانی خود را گذرانده بودم دیدن تلما و لوییز در اوایل سالهای جوانی ام نسیم فرح بخش و دلنواز بود،با این فیلم جمله ی *من کوتاه نمی آیم *برایم معنایی دیگر یافت... خاطره اش را از یاد نخواهم برد و نظر سنجی بهانه ای شد تا اینجا از جناب اسکات تشکر و قدردانی بعمل بیاورم هر چند که به او رای ندادم!