** آن مرد محبوس شده تنها **
وقتی جایی صحبت از تنهایی میشود غیر ممکن است که بعد از تماشای فیلم چهره سرماخورده و رنگ پریده «ایوان لاک» را به یاد نیاوریم. لاک / locke روایتی است از گره خوردن زندگی پیمانکار یک شرکت بزرگ در بسط آدم های رنگی این روزها که اتفاقا همان ابتدا آقای فیلمساز،صریح و قاطع از کاراکتر وفادار و منطقیاش که میخواهد همه چیزهایی که بهم ریخته را درست کند پرده بر میدارد. ایوان لاک بر اثر رابطه ای پنهان با همکار سابقش (که زنی مسن و تنهاست) صاحب فرزندی شده و یکباره ، نیمه شب محل کارش را ترک میکند و قید خوردن سوسیس مخصوص خودش همراه با فرزندانش و تماشای فوتبال را میزند تا لحظه بدنیا آمدن فرزندش در بیمارستانی در لندن باشد و جایی هم رئیسش بعد از 10 سال لاک را تهدید به اخراج میکند اما لاک با صبر و بردباری خاصّ خودش به اصرار میگوید «9 سال ، فقط 9 سال نه 10 سال» و بعد از اینکه از کار اخراج میشود قول برطرف کردن موانع را میدهد و اتفاقا لاک کارش را خوب و صبورانه جلو میبرد و در عین حال آرام است ، حتی واکنشش به بی اهمیتی همکارش در نقطه ای که همه چیز را از دست داده این است که فقط آرامش خودش را تا هنگام قطع تلفن کنترل میکند. درست است که ایوان خبط و خطائی قابل تامل انجام داده ولی این تلاش های سرسختانه اش برای نگه داشتن خانواده و فرزندانش تحسین برانگیز است.
نمیخواهد مقهور این تراژدی باشد ، قبول که برای بدنیا آوردن پسری از همکارش مصمم است اما بودن دلیلی منطقی نوع نگرش تماشاگر به ایوان لاکی که نمیخواهد فرزندش همانند خود او تا سالیان سال از نبود پدر ضربه بخورد را مرموزانه تر میکند. آری ، اینها را از صحبت های لاک و جدل او با پدر خیالیاش که روی صندلی عقب نشسته میفهمیم که انگار دل پری هم از پدرش (اگر بتوان اسمش را ، پدر گذاشت) دارد.
وقتی لاک را محصور در یک ماشینِ در شب حرکت کرده ای میبینیم که سرنوشتاش از طرفی در دستان کارگرهای لهستانی روزمزد سرخیابان است و از طرفی دیگر در دست همسره جدائی طلب خشمگین اش است. تماشاگر بی اراده صحنه هایی که ما فقط صدایشان را از طریق تلفن میشنویم، در ذهن تجسم میکند. خانواده لاک ، همکار زنش،که فرزندشان نیز دارد بدنیا میآید،کارگران پروژه در شرکت بتن ریزی ، پرستاران بیمارستان و... هر کدام در ذهن ما به گونه های مختلفی از انسان ها با چهره ها و اخلاق های گوناگون مبدل شده اند. شخصیت ما ، پشت فرمان،در یک ماشین حبس شده و زندگی در پسزمینه در جریان است.
وقتی کمی بیشتر از یک ساعت تصاویر متحرکی از یک شخصیت مستاصلِ زندانی شده در ماشین میبینیم و روایت در زمان واقعی سیر میشود و حتی لحظه ای هم احساس خستگی و تکرار به بیننده تزریق نمیشود یعنی عملکرد فیلمساز بسیار خوب بوده و میبایست مدیون فیلمنامه و اجرا خوب استیو نایت (نویسنده وکارگردان) باشیم که به نحوی بیننده را درگیر کاراکتر (استیو نایت) کرده که ترغیبت به تماشای ادامه فیلم میشود. شخصیت پردازی بی نقص،داستانی که در طول فیلم جزئیات را به کمال میرساند و باعث میشود لاک / locke به اثری بسیار خوب و تماشایی تبدیل شود. پایان - نقد و بررسی فیلم Locke