مرد و زنی به همراه دختر کوچکشان زندگی نسبتا خوبی دارند ، آنها هر روز صبح زود از خواب بیدار میشوند و مرد به سره کار ، زن به عینک سازی و دختر به مدرسه میرود و ....
زندگی مدرن ..... روزمرگی ..... تکرار ...... نابودی ......
نام فیلم (قاره هفتم) به زیبایی انتخاب شده است . جایی که وجود ندارد . آرمان شهر و یوتوپیایی که نیست . گویی نباید به دنبالش گشت .
اولین فیلم هانکه . در همین اولین فیلم هانکه نشان میدهد که مخاطب نباید از سینمای او خوشش بیاید بلکه باید فقط درد سیلی هانکه را بر صورت خود احساس کند . در جای جای فیلم وسایل زندگی و روزنامه و تلویزیون دیده میشود . وسایلی که زندگی مدرن ما را احاطه کرده اند و هانکه نشان میدهد که ما چگونه برده ی این امکانات شده ایم . کمتر دیالوگی بین اعضای خانواده شنیده میشود . آنها فقط صبح از خواب بیدار میشوند و تکرار وتکرار وتکرار ...... عادت و تکراری که انسان مردن را در مرداب تنهاییش غرق کرده است .
از بهترین سکانس های فیلم جایی است که خانواده تصمیم به ویرانی خانه و وسایلش میگیرند ، تصمیم به ویرانی مدرنیته و تنهایی هایش .
اما پایان بندی فیلم . به شدت کشنده ...... نهنگ ها به ساحل می آیند .......