" /> نقد و برررسی و معرفی فیلم

نقد و بررسی و معرفی فیلم

نقد و بررسی آثار فاخر سینمای جهان و معرفی فیلم و فیلمسازان

نقد و بررسی و معرفی فیلم

نقد و بررسی آثار فاخر سینمای جهان و معرفی فیلم و فیلمسازان

نقد و بررسی و معرفی فیلم
بایگانی
آخرین نظرات
  • ۴ ارديبهشت ۹۹، ۰۱:۵۸ - اینستا گرام ها
    تشکر

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «استنلی کوبریک» ثبت شده است

دیوید لینچ اولین فیلم بلند خود را در سال 1975 با نام کله‌پاک‌کن جلوی دوربین برد، فیلمی که در ادامه سورئالیسم مخصوص لینچ که در فیلمهای کوتاهش نظیر مادربزرگ و آمپوتی تجربه شده بود و به روش سیاه و سفید فیلمبرداری شد. کله‌پاک‌کن حکایت عجیبی است، روایتی است کاملاً رویا گونه با ریتمی کند و نفس‌گیر. داستانی است در تبیین تباهی و گناه؛ سیاهی و تجاهل و در انتها از دست رفتن ماهیت و هویت انسانی بدون در نظر گرفتن اینکه وجود در کالبد زمان جاریست و این دیدگاه فلسفی فیلم است. وجودی که در ادامه جبرآلود زندگی ساری است اما از چیستی خبری نیست. انسان وجود دارد بدون اینکه معلوم باشد واقعاً انسان است یا خیر، تمدن وجود دارد بدون اینکه مشخص باشد مدنیتی دارد یا اسیر توحش است؛ علم وجود دارد بدون اینکه بدانیم آگاهی و معرفت است و یا جهلی از نوع تکنولوژیک. همان چیزی که کوبریک نیز در فیلم 2001: یک ادیسه فضایی نیز از آن یاد کرده بود. این که غایت علم نه تنها به سعادت نمی‌آنجامد بلکه بشریت را به زانو در خواهد آورد و این تقصیر آگاهی نیست؛ بلکه فطرت انسان است که آلوده است. انسان است که زیاده خواه و ذاتاً درگیر انحطاط است.

فیلم eraser head

  • نویسنده

راههای افتخار بدون تردید محکم ترین فیلمی است که کوبریک در زمینه کارهای جنگی ساخته و از برجسته ترین فیلم های تحلیل کننده جنگ به شمار می رود. داستان فیلم در جنگ جهانی اول و در ارتش فرانسه اتفاق می افتد. یک گروهان سرباز در زیر آتش شدید آلمانها اضطرارا مجبور به عقب نشینی میشوند در حالیکه فرمان حمله نیز بدون مطالعه کافی و در نظر گرفتن امکانات ، توسط ژنرال فرمانده صادر شده و اگر عقب نشینی سربازان پیش نمی آمد یقینا تمامی افراد گروهان کشته می شدند. اما ژنرال فرمانده اصرار دارد که چون این سربازان از فرمان سرپیچی کرده اند باید چند نفر از آنها بعنوان نمونه تیرباران شوند. ستوان جوانی که نقش او را کرک داگلاس ایفا می کند شدیدا در برابر این تصمیم غیرعادلانه ایستادگی می کند و حتی قضیه را به ستاد ارتش فرانسه هم می کشاند اما موفق نمی شود و بالاخره سه نفر در یک قرعه کشی مهیج ، انتخاب و اعدام می شوند.

در آغاز فیلم یک گروهان سرباز از جلوی دوربین عبور می کنند ، پوتین هایشان سنگفرش حیاط را با صدائی که قبل از پایان فیلم دوباره شنیده خواهد شد می ساید. در داخل ساختمان صدای خشک و پوک پاشنه های افسران و نگهبانان طنین می اندازد و راههای این مردان محکوم به نابودی را در محاکمه اشان از پیش خبر می دهد. در یکی از بهترین صحنه های فیلم ستوان لاکس که کرک داگلاس نقش او را ایفا کرد در سنگری که سربازانش انتظار علامت حمله را می کشند به راه پیمایی طولانی کابوس مانندی می پردازد. در هنگام حمله ، سربازان خمیده و سریع به سوی هدفی که مرگ پشت آن پنهان است گام بر می دارند. دادگاه جنگی برای محاکمه سربازان که بقید قرعه انتخاب شده اند بشکل یک سری مانورهای دقیق هندسی میدان مشق همراه با صدای پرطنین پاشنه ها نشان داده شده است و بالاخره راه پیمایی طولانی و رنج آور محکومین سوی چوبه های تیرباران فرا می رسد... می بینیم که در این فیلم تکیه زیادی روی راه رفتن شده است. اما هیچیک از این راه پیمائی ها کسی را به جائی نمی رساند. تمام راهها یا به مرگ و یا به پوچی ختم می شود.

کوبریک این فیلم بزرگ و عمیق را زمانی ساخت که فقط بیست و نه سال داشت. راههای افتخار اثری بالاتر از یک فیلم ساده ضد جنگی است چه هر کارگردان تجارتی آمریکا با گنجاندن چندجمله و چند شعار در بیهودگی و ظلم جنگ ظاهرا این معنا را تحویل تماشاگر می دهد اما کوبریک هرگز شعار نمی دهد. واقعیت را با خشونتی شبیه به بیرحمی در برابر دیدگان وحشتزده ما می گذارد و به قیمت رنج دادن ما حرف خود را بیان می کند. کوبریک در این فیلم به نظام جنگ و مقتضیات آن می پردازد و این پدیده تمدن را دقیقا آنالیز می کند و آهسته آهسته به نتیجه گیری خود نائل می شود.
این مطلب کپی است.

فیلم راههای افتخار

  • نویسنده