" /> نقد و برررسی و معرفی فیلم

نقد و بررسی و معرفی فیلم

نقد و بررسی آثار فاخر سینمای جهان و معرفی فیلم و فیلمسازان

نقد و بررسی و معرفی فیلم

نقد و بررسی آثار فاخر سینمای جهان و معرفی فیلم و فیلمسازان

نقد و بررسی و معرفی فیلم
بایگانی
آخرین نظرات
  • ۴ ارديبهشت ۹۹، ۰۱:۵۸ - اینستا گرام ها
    تشکر

بزرگراه گمشده 1997
دیوید لینچ
فرد (بیل پالمن) نوازنده ی ساکسیفون توسط شخص یا نیرویی مرموز با فیلمهای ویدیویی که از خانه و زندگی و اتاق خوابش بطرز مرموزتری! گرفته شده و برایش فرستاده می شود به خیانت همسرش رنه (پاتریشیا آرکت) پی می برد، او که از ناتوانی جنسی رنج می برد رنه را می کشد و بعد از دستگیری در زندان طی یک فرایند عجیب شبیه دگردیسی به جوانی مکانیک بنام پیت تبدیل می شود و...

در بزرگراه گمشده پس از چند سکانس اولیه در مورد زوجی که رابطه ای سرد و خشک دارند و ناتوانی مرد و خیانت زن و.... که اطلاعاتی نسبی به تماشاگر داده می شود،درست پس از تبدیل فرد به پیت وارد چنان ماجرای مبهم و پیچیده ای می شویم که بعید نیست همچون بزرگراه گمشده،ما هم گم شویم!... و این ابهام و پیچیدگی سکانس به سکانس رشد می کند و بزرگتر می شود، در این داستان دو ساعته شما هیچ مسئله یا موضوع قطعی نمی یابید و با نمونه ای کامل از اصل عدم قطعیت مواجه هستید،و لینچ بجای گره گشایی از داستان که از اصول اولیه هر فیلمنامه ایست بیشتر و بیشتر گره می زند....با هر بار دیدن بزرگراه گمشده(که بی شک و شبهه تماشاگر فیلمباز و سینما دوست بیش از یکبار آنرا خواهد دید) راز و رمزی جدید در فیلم کشف خواهید کرد و این تجربه ایست که برای من اتفاق افتاده است.

آثار لینچ شبیه به دامی ست که مخاطب در آن چون صید گرفتار می شود و گیج و گنگ در پی یافتن مرز بین واقعیت و رویا به تکاپو می افتد غافل از آنکه صیاد با مغز نابغه و هوش سرشار خود این مرز را پاک و محو کرده است تا صیدش را با فیلم تنها بگذارد!... تنها و روبرو با دنیایی وهم انگیز و رازآلود و این خود مخاطب ست که کلید رمزگشای داستان است و درست به همین دلیل است که در برابر راز و رمز آثار وی به تعداد تماشاگران کلید و تاویل و پاسخ یافت می شود.

لینچ این نبوغ مسلم سینمای معاصر،ناخودآگاه خود را به ناخودآگاه مخاطب تزریق می کند و شبیه به اثر افیون توهم را وارد سلول های مغز او می کند،او نظم حاکم بر روان و زندگی انسان را به هجو می کشد،او به ما می گوید اگر ما واقعیت هستیم پس رویا کجاست؟!...آثار او در اوج غیرواقعی بودن همان حقیقتی است که اکثر انسان ها سعی در پنهان کردنش دارند،حقیقت رویاها و تخیلاتشان!

لینچ راهبی ست که تصاویر مراقبه هایش را در آثارش پیش چشم مخاطب قرار می دهد و دوستان می دانند که مراقبه یک نوع تکنیک ذهنی ست که انسان را قادر می سازد به درون خود شیرجه ای عمیق زده و لایه ها و سطوح زیرین ذهنی خود را بررسی کند و از طریق آن به ناخودآگاهی کامل،هوشی مطلق،خلاقیتی محض،و یا حتی به نامحدود و عرش اعلی برسد!

لینچ نقطه ی عطفی ست در تاریخ سینمای جهان و هنر و این را حتی کسانی که قادر به فهم آثار وی نیستند نیز نمی توانند کتمان کنند!...

پی.نوشت: 1.من پسری کوچک و شیطان دارم که هیچ درکی از زمان و ساعت و ... ندارد فرق بین رویاها و واقعیت را نمی فهمد،برای او خواب ها و کابوس هایش همان قدر واقعی ست که پیتزایی که دوست دارد و من برایش می خرم و...دنیای #لینچ شباهتی غریب به دنیای او دارد!
2.معروفترین رمان سورئال ایرانی بوف کور صادق خان هدایت است که نمی دانم لینچ آن را خوانده یا خیر ولی شباهت های عجیب بین فیلم او و کتاب هدایت را نمی توان نادیده گرفت!

فیلم بزرگراه گمشده

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی