" /> نقد و برررسی و معرفی فیلم

نقد و بررسی و معرفی فیلم

نقد و بررسی آثار فاخر سینمای جهان و معرفی فیلم و فیلمسازان

نقد و بررسی و معرفی فیلم

نقد و بررسی آثار فاخر سینمای جهان و معرفی فیلم و فیلمسازان

نقد و بررسی و معرفی فیلم
بایگانی
آخرین نظرات
  • ۴ ارديبهشت ۹۹، ۰۱:۵۸ - اینستا گرام ها
    تشکر

درونِ لووین دیویس
برادران کوئن

زیباییِ غریبی پیدا کرده است این آخرین ساخته‌ی برادرانِ کوئن. سینمای این دو همیشه با یک بدجنسی، با یک شیطنت که به نسبتی مشخص نثارِ ما و کاراکترهایشان می‌شد، در یادها می‌مانْد. آنچه انتظار نداشتیم حل‌شدنِ این بدجنسی و شیطنت در یک «شاعرانگی»، در یک لطافتِ ملانکولیک بود.

لووین دیویس را (اگرچه بی‌شباهت به همزادهایش در فیلم‌های پیشین نیست اما از آن‌ها جداست) تنها یک غریزه به پیش می‌رانَد. اینکه گیتارش را به دست بگیرد و آواز سر دهد. و درست در این لحظات است که «معجزه» آغاز می‌شود، باقی هرچه هست سوزِ سرماست و دربه‌دری‌ها و درهای مکرری که به رویش بسته می‌شود. و شاید به خاطرِ اوست که اینجا «داستان» (در نسبتِ آنچه برای فیلمی آمریکایی انتظار داریم، در نسبتِ آنچه برای فیلمی از کوئن‌ها انتظار داریم) تنها به مغزِ استخوان فروکاسته شده است. آنچه هست داستانک‌هایی دوار است از شرحِ دربه‌دری‌ها و بعد در میانشان این لحظاتِ جادو و معجزه. شهامت می‌خواهد (حتی اگر کوئن‌ها باشی) که وسطِ فیلم، «پیشبردِ» دراماتیکِ فیلمت را متوقف کنی و به‌جایش سفرِ برفیِ شبانه‌ای به شیکاگو بگذاری که به واقع چیزی در آن رخ نمی‌دهد و تنها بازتابی سوررئال است در میانِ انبوه پریشانی‌های لووین دیویس.

اما چه باک که آنچه در نهایت می‌ماند تصویرِ گویی ابدیِ اوست در سرما با آن کتِ نازک و گیتارِ در دست و گاه گربه‌ای در بغل و امیدِ اینکه جایی بیابد و فقط بخواند و بخواند.

درون لووین دیویس

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی